کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

لبخندهامون رو از هم دریغ نکنیم :)

لامپ ها را یکی یکی باز می کند

با وصل هر کدامشان، خانه روشن تر می شود و چشمان من تنگ تر.

پ: این که سوختههههههه.

آ: لامپ اتاق ماهی رو بزن. والا همیشه خاموشههههههه.

+ اتاق بی لامپ و نور رو بیشتر از پذیرایی که انگاری خورشید اومده توش، دوست دارم.

به نور کم عادت دارم و کلافه میشم زیر اون همه لامپ روشن.

هم چنان سرفه، سردرد و بی حالی ادامه دارد.

لبخند زدن به دختر بی رنگ و رویی که زیر سرمه، موجب برق افتادن تو چشماش میشه. لبخندهامون رو از هم دریغ نکنیم.

شیطنت با بی ادبی کاملا فرق داره. وقتی بچه هامون بی ادبی می کنن، نگیم قربونش برم شیطونه.

تازه متوجه شدم که چقدر به نوشته های میچ آلبوم علاقه دارم و لذت می برم از خوندنشون.

وقتی فسقل خودشو جمع می کنه و شکم آبجی بنده رو کج، قربان صدقه رفتن هامون شروع میشه.