پا به اتاق آبجی گذاشتن و حرصش را درآوردن، بسی لذت بخش است و موجب خنده های از ته دل، و جیغ کش داااااااااار مادر که از پذیرایی به گوش می رسه میشه.
لذت بخش تر است وقتی که دست بردار نباشی و به سربه سر گذاشتنش ادامه دهی. در آخر هم خشمگینانه از جایش بلند شود و تو با خنده های کش دار پا به فرار بگذاری.
بله...ماهی دیشب بسیاااااااااااااااااار سربه سر آبجی وسطی گذاشت و موجب خندیدنش شد. حال ماهی خانومم خیلی خوب شد و فقط تا نیم ساعت تپش قلب داشت و سرفه هایی که موجب دراومدن اشکش شد.
وقتی آدم صداش درنیاد و شب تا صبح با سرفه هاش همه رو کلافه کنه، حاضره هر کاری کنه تا خوب بشه.
مامان: ماهییییییییییییییییییییییییییییییییییی اون پیازارو بخور.
با دوتا پیاز بزرگ که روی گاز در حال کباب شدن بودن مواجه شدم و شروع به خوردن کردم.
مامان و آبجی بزرگه و داماد رفتن کمد فسقل خانو بگیرن. هرچی به آبجی وسطی میگم پاشو بریم بیرون یه چرخ بزنیم نمیاد کههههههههههه.
بنده هم بسییییییییی دلم گرفته بود و رفتم بیرون. پیاده تا پارک رفتم و تو یه آلاچیق نشستم. اینقدر غرق در افکارم شدم که نفهمیدم کی هوا تاریک شد.
صدای هیچ کلاغی امروز به گوشم نرسید.
مامان امروز با کلییییییییییی کتاب خوب اومد خونه. تا نخونمشون خیالم راحت نمیشه.
+ عنوان بی ربط می باشد.
خوش به حالت
کلی کتــــاب
قسمت های خوبشونو براتون می نویسم
منم کتاب دوس
کتاب درسی ولی ندوس: )
چقده خوشحالم ک خوشحالی : )
کمد موبارکا باشه واسه فسخل خان : )
چرا اوف شدی و دکتر نمیری؟بیام فشارت بدم لواشک بشی.؟ : )
وای کتاب درسی رو منم ندوس
عزیزمیییییییییی
نخریدن. بعد از کلی چرخیدن، خواهر جان نپسندید.
حوصله ی دکترو ندارم اصلااااااااااااااااااااااااا
دلم لواشک خواست لادن
وای خدااااا چقد اینجا عوووض شده

ببخش که نتونستم بیام این چنوخت
ماااهی منم خاهر بزرگتر میخام
ماااهی چرا ناراحت؟چرا؟!
مااهی دوست میدارم
ماااهی بوس بوس
ماااهی باتشکر
فدای تو بشم من
خوبی؟
منم دوستت می دارم الینای مهربونم
خیلی خوشم میاد میگی فسقل
اخه منم ک برادر زادم بدنیا اومد میگفتم بهش فسقلی
بچمون هنوز اسم نداره
خدانکنهههه
خووبم تو خوبی؟
خداروشکر
منم خوبم
+منم دلم لواشک میخواد و خیلیم دوس
ولی الان بیشتر دلم شیرینی میخواد
نمیدونم چرا همش هوس شیرینی میکنم : /
+قبلنا یکی اسممو گذاشته بود فسقلی : )
شیرینی خامه ای
فسقلی..
فک کنم در اینده با این هوس کردنم مجبور بشم خودم ی کافه قنادی بزنم : )
منم مدام در کافه ی تو دیده میشم
چطوری فسقل
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم...
خوبه که بیشتر نوشته هات خوشحاله...
سلام
خوبی؟؟؟
خیلی هم عنوان هماهنگه :)
این چند وقت مثل تو شدم سرفه های پایان ناپذیر ! حیف از پیاز خوشم نمیاد وگرنه قطعا میخوردم تا بهتر شه!
اذیت کردن خواهر هم همون دلخوشی های سادست ها :))
جا منم بخون کتابارو :| احساس میکنم چند وقته کتاب خونم کم شده باید رفت انقلاب :))
هم چنان سرفه می کنم سارس. خوب شدنی هم نیستم.
کلی پیاز خوردم خوب نشدم.
به جای تو هم می خونم
سلام
خدایا این خوشی و با هم بودن رو از این دو خواهر نگیر
خدایا مودت و مهربونی رو در این دو خواهر فزونی بخش
خدایا آرامش و آسایش رو روزی این خونوادهقرار بده
خدایا مشکلات احتمالی و نا ملایمات رو از این خونواده دورکن
خدایا هر چه خوب هست رو برای این خونواده و همه ما قرار بده
برقرار باشید. به امید دیدار
درود بر میفروش خوش قلب.
آمین
این همه دعای خوب، حس خوبی به آدم میده. ممنونم.
وای عاشق سر به سر گذاشتنم اونم با خنده های بلندو پا به فرار گذاشتن… منم میدوام وقتی داداشم هواسش نیست لپاشو میکشم فرار میکنم اونم تنبل خانه اصا دنبالم نمیکنه بی ذوق بی احسااااس خخخخخ و بنده دوباره میرم سواشکی سراغشو دوباره لپاشو میکشم فقط دادو فریاد میکنه انگآری بستنش به صندلی یه تحرکی به خودش نمیده والا !
وااااییی سرفه های شبونرو نگوووو که من خودمو زیر پتو خفه میکنم نفسم بند میکنم تا راهشون بسته شه نیان تا مورد ازار بقیه نشم خیلی حس بدیه…
انشاالله زودی خوب شی عزیزم.
خوب کاری کردی اتفاقا بعضی وقتا تنهایی لازمه برا خالی کردن درونت و رفتن تو عمق افکارت…
شاد باشی عزیزم
خیلی مزه میده


رو داداشت باید آب یخ بریزی. مطمئن باش اگه این کارو کنی از جا بلند میشه
سرفه ها تمومی ندارن. خسته شدم دیگه.
عزیزمیییییییییییییییی
سلام به ماهی جون خودم
خدا حفظتون شما خواهرای عزیز رو
اووووم کتاب. جای من خالی . خیلی دوست دارم یه سال اردیبهشت ماه برم نمایشگاه کتاب و کلی کتاب بخرم و ذوق کنم
سلام باران نازنینم

ممنونم
نمایشگاهو خیلیییییییییییییی دوست دارم باران