کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

ماهی بی دم می شود :)

این دم موهای من خاااااااااار شده رفته تو چشم همه، مخصوصااااا آبجی بزرگه جان

با قیچی دنبال بنده کرد و لحظاتی رو تو دستشویی با چراغ خاموش، سپری کردم تا شاید دست برداره از کوتاه کردن موهام.

سرانجام، تسلیم شدم و دم نازک موهامو ازم جدا کرد

حین انجام عملیات، آبجی وسطی جان عکسی گرفت و فرستاد گروه تا خاله ها رو هم تو شادیشون شریک کنه

گویا دیشب که به خاطر دل درد زودتر از بقیه، خونه ی خاله مری خوابم برد، درباره ی موهای من صحبت می کردن و چون موهامو خرد کردم، پایین موهام کمی نازک شده بود مثل دم موش، که به لطف آبجی بزرگه، امروز صاف شد و دیگه خبری از دم موش نیست.

خیالش راحت شد و حالا با کیف به موهام نگاه می کنه، همراه با خنده ای خنده دار.

کمی به آبجی بزرگه رسیدم که این رسیدگی شامل کشیدن مداد تو ابروهاش، خط چشم و رژ لبه. داماد هنوز نرسیده. وقتی بیاد می فهمه کار من بوده