کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

من و خواسته های دلم :)

دلم خواست برای مدتی خود را گم و گور کنم و کردم.

دلم خواست گوشی را خاموش کنم و کنار پاکت سیگار دایی بگذارم و این کار را هم کردم.

هم اکنون گم شده ام و عده ای به دنبالم هستند.

دلم نمی خواهد به نگران شدنشان فکر کنم، پس فکر نمی کنم.

دلم خیلی می خواهد خود را بیرون بکشم از دریای ناامیدی و اوج بگیرم. پس اوج می گیرم.

دلم خواست گربه هایی را که سه سال پیش طراحیشان کردم را پیدا کنم، رویشان کار کنم و داستانش را هم واگذارم کنم به مادر. این کار را هم کردم.

دلم خواست دوباره، بین تصویرگران کانون بروم و خودی نشان دهم تا شاید گربه هایم به چاپ برسند. قطعا موفق به انجام این کار هم می شوم.

این روزها دلم می خواهد خیلی کارها کنم و  عجیب است که به خواسته های دلم، احترام می گذارم و اهمیت می دهم. بدون آن که به آنچه که پشتم می گویند، اهمیت دهم.

خانمSh، سارا، زهرا، مونا و شبنم، به دنبالم هستند و خوب می دانم پشتم غرغر کرده اند.

حوصله ی جواب دادن بهشان را ندارم. برای سوال هایشان جوابی ندارم. و خوب می دانم سوال هایشان چیست:

ماهی، چی کار می کنی برا کارشناسی؟؟؟؟بیا باهم از مهر شروع کنیم دیگههههه.

ماهی، مگه مال صدسال پیشی که از امکانات فراری هستی؟؟؟؟

ماهی، کار پیدا نکردی؟؟؟؟

ماهی.......

دلم برایشان تنگ شده اما باید گم شوم چرا که حوصله ندارم. فقط و فقط می خواهم خواسته های دلم را عملی کنم.