چشمانم کلافه ام کرده اند و دیروز با دادی که مادر سرم زد، لحظاتی با دهان باز نگاهش کردم که چه شده مادر من؟؟؟ او هم از چشمانم گفت که هر کدام به طرفی می چرخند. گفت که یک بار نشد در حال فکر کردن نباشی. گفت که به چه فکر می کنی؟
و من در یک لحظه تمام افکارم را مرور کردم و خواستم یک به یک برای مادر بگویمشان.
از آن خنده ها کردم و با شیطنت گفتم: چشم خودت بد می بینههههههه. من چشمم هیچ چیش نیست و تو سرم هییییییچ فکری نیست.
مادر هم ریز نگاهم کرد، خنده ای کج زد و گفت: نخیر. تیک گرفتی.
صدایش در گوشم پیچید: اینقدر استرسی نبااااااااشششششش.
نمی دانم چطور با خبر شد از استرس درونم.
+ ظهر برای خرید کیک و آماده کردن تزئینات، که شامل باد کردن بادکنک میشه که من ازش می ترسم، میرم خونه ی آبجی بزرگه. می خوایم اونجا جشنو بگیریم و شب وقتی آبجی وسطی میاد غافلگیر بشه.
تازشمممم، کادوی من از همشون بهترترترترترتره.
تا خبرهای جدید، خدانگهداااااااااااار.
سلام
دستت درد نکنه برای زحمتی که می کشید برای تولد
خدا کنه همیشه جشن باشه و شادی و از این زحمات دلچسب
همینکه دلت پیش آقاست ؛ انگاری خودت اونجا حضور داری خانومی
خدایا مقدمات زیارت آقا علی ابن موسی الرضا(ع)رو برای همه ما مهیا کن
برقرار باشید. به امید دیدار
دروووووود
وظیفمه
میفروش، یه شماره ای هست برا حرم، که زنگی می زنیم و صدای حرم میاد. من گاهی زنگ می زنم و اونجوری سلام میدم.
ایشالله..ایشالله که قسمت بشه بریم زیارت.
ایشالا همیشه به شادی و خوشی.ماهی جونم شبی منتظرتما باید بیای ریز به ریز ماجرارو واسه من و یدونه تعریف کنیا.
وی آری بسی فیضول
فدای تو دخمل جونم.

چشم میگم بهتون
وی آر فضول، شکمو...دیگه چی؟؟؟
سلام
میگماااااااااااااا
خواستی به منم سر بزن
برقرار باشید. به امید دیدار
درود
اومدم میفروش. یعنی یه لبخند کش دااااااااار زدم. خیلی ذوق کردم با دیدن خط قشنگت
مامانای گل رو نمیشه گول زد.
ان شاالله دورهمی خوبی داشته باشین و خوش بگذره بهت
اوهوم..
ممنون نیلوفر عزیزم.
وب نداری عزیزم؟ اگه داری که ای کاش آدرستو ثبت می کردی.
تولدش مبارک :*
چقدر خوبه که مادرگرام حواسشون بهت هست :)
استرس هم نداشته باش دختررر :)
دل منم ناجووووور مشهد میخواد
ممنون عزیزم
مامانا همیشه حواسشون به بچه ها هست.
سارس، متاسفانه من همیشه و همیشه، برای هر کاری استرس می گیرم.
من که از همین جا سلام دادم
وایییی منم وحشتنااااک از بادکردن بادکنک میترسم
من از وقتی ترسیدم کههههههههه:
یه بار بچه بودم داشتم بادکنک باد می کردم. هی باد کردم، باد کردم، باد کردم، اونقده باد کردم که رنگ بادکنک بیچاره پرید و بی رنگ شد. نارنجی بودااااااا ولی دیگه نبود
بنده هی ادامه دادم به باد کردن کههههههههه ترکید تو صورتم. قلبم تند تند می زد و و از شدت ترس نزدیک بود گریم بگیره.
عزیزم....تولد ابجی بزرگه مبارک عزیزجان...
ایشالله بهتون خوش بگذره...
خدا مامانتو حفظ کنه واست ماهی
تولد آبجی وسطی بود نه بزرگه.
فدات بشم من. ایشالله سایه ی مامانا همیشه بالاسرمون باشه
چرا من این پستت رو الان دیدم؟؟؟؟؟؟ : ))
منم بخل موخوام : )))
واااای بادکنک میترسم بترکه : ))
کادو تو ک عشقه عشق
چرا؟؟؟ نه واقعا چرااااااااااا؟؟؟

خوشبختانه نترکیدن بادکنکا
این بار صدو یکم ک اومدم نبودی
: //
اخه نمیگی دلم برات تنگ میشه خو : ))
خو خونه خالم بودم خو


خو منم دلم تنگ شد خو
فدات بشم. خوبیییییی؟؟؟؟
سلامممممممممممممم
خوبی؟
چی شد تولد؟!
راستی عکسو برش زدی؟
جون نظرات ومیخوندم دیدم اول دوستاتم بودن بعد برش زدی خودت بودی فقط!
من خو میخاسم ببینم
سلام
فدات خوبم. تو چطوری؟
تولدو هم گرفتیم و خستگیش مونده تو تنم. خوب بود خداروشکر. میام می نویسم.
آره اول دوستامم بودن ولی دوستان هی منو اشتباه گرفتن با دوستایی که تو عکسم بودن، برا همین برش زدم.
منو می خواستی ببینی یا خانم Sh و زهرا رو
مامانا همش نگران حال و روز بچه هاشوننن و وقتی هم بهشون میگی
انقد نگران نباش میگن:
بذار مادر شی میفهممی خودت
من و تو هم از این مامانای همیشه نگران و استرسی می شیم فکر کنم
سلام
آهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
ماهی سیاه کوچولووووووووووووووووووووووووووووووووووو
کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ای بابا
این دختره غیبش زد
پاشو بیا ببینیم چطور بود!؟
خوش گذشت !؟ بیا بتعریف لطفا"
برقرار باشید. به امید دیدار
سلام
داری تو کوهی جایی صدام می زنی که صدات می پیچه؟؟
خوب بود میفروش. یا امشب یا صبح می نویسم
وما کماکان منتظریم تا ببینیم چه گذشت برتو!
)
(اصنم فوضول نیسدم من!
میگم چی شد
مادر ـاست دیگر ... 3>
/
منم از بادکنک باد کردن میترسم D:
خیلی ترس داشت ولی موفق به باد کردن شش تا بادکنک شدم
ماهی جونم از صب این 17 امین باره ک میام و نیستی : ((
کجایی عزیزدلم.؟؟
خونه ی خاله بودم. تازه رسیدم.





یکی یه دونه، گوشیمو خونه ی خاله جا گذاشتم، زنگ زده میگه: ماهیییی، یکی یه دونه کیه بهت زنگ زد؟؟؟
اسمتو یکی یه دونه سیو کردم
یعنی ترکیدم از خنده
نگرانم شده بودی خواهری؟؟؟
ماهیییییی حالا که اومدی بیا بنویس من دارم از فیضولی میترکم.
بدوووووو.نذاری واسه فردا شبااااا
باشه می نویسم.
اگه هم افتاد به فردا که حتماااااااا صبح زوووووود بیدار میشم و می نویسم.
آخه الآن خیلی حالم خوب نیست. از دیشب که کارای تولدو کردم خستگی مونده تو تنم. دستمم سوزوندم. گردنمم دوباره گرفته. انگشتای دست راستم درد می کنه به شدتتتتتت.
یه جورایی دارم می میرم
بلکه
معلومه که نگران شدم
خواهرمو ک از سر راه نیاوردم ک بیخیالش بشم
(اینا رو من با ی دست ب کمر و یه دست ک داره برات خط و نشون میکشه تو هوا بهت میگم)
خالم اینقده خندید. میگه با این اسم سیو کردنت. یکی رو فری سیوکردم، تو رو یکی یه دونه...اسمای باحالی تو گوشیم پیدا میشه
آخی الی فدات شم چی کردی با خودت ماهییی جونم؟
خدا نکنه که تو بمیری.
اصن نخواستم برو استراحت کن.
دارم با دست چپ تایپ می کنم
می نویسم امشب.
آره عزیزم داداش دوقلوم بود.اون موقع اخلاقش مثل الان گند نشده بود.البته بود اما نه به این غلظت:)))) اگه تونستی لینکشو تو وبت تو پست رمز دار بذاری یدونه هم بیاد ببینه با لینکی که بهش دادم نتونست ببینه.گفت تو بذاری تو وبت بیاد ببینه.
اگه فردا یا هروقت تونستی بذاری ممنونت میشم.
باشه عزیزم الآن میذارم به یکی یه دونه میگم بیاد ببینه
ماهی جان عزیزم دستت درد نکنه.زحمتت شد برو استراحت کن چرا به خودت زحمت میدی میموند فردا میذاشتی خوب.برو اگه زنجیر طلا داری بذا. توی یه دستمال و دستتو هم با اون دستمال ببند.تا صبح دستت آروم میشه یااینکه یه کم نمکو روی حرارت گرمش کن و بریز تویه دستمال و جوری که نریزه زمین دستتو باهاش ببند تا صب درد دستت آروم میشه. عزیزم
خواهش می کنم. کاری نکردم. دیگه گذاشتم. یکی یه دونه رفته؟؟؟بهش گفتم بیاد ببینه ولی نیست فکر کنم.
یه مدت نباید کار کنم تا دستم آروم بشه. ولی نمی تونم کهههههه.
ممنون عزیییییییییزم. باشه این کارو می کنم.
من بجای خالت میبودم واسه سلامتیت نذر میکردم : ))
ستاره خاموش شب های روشن من دوستت دارم : **
سلام ماهی جونم...
تولدش مبارک...
چی خریدی براش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام عزیزم.
چهره اش رو کشیدم.
خوبی؟؟
ممنونم.
چیزی نخریدم. کادوی من هنر دست خودم بود
سلااااام ماهی گلم.
دستت چه طوره بهتر شدی؟
درد دستت آروم شده؟؟؟
نگرانم خوببببب
سلام دخملم. بهترم.
فدای تو بشم...خوبم
تورو که دیده بودم میخاسم اوناروببینم
رمز وبده
می فرستم برات
ماهی:( رمزو به من نمیدی
معلومه که میدم
خب استرسى نبااااااش جانم
ببینم اون لحظه چشات البالو گیلاس مى چیده مامانت فهمیده شیطوووووووووون
آلبالو گیلاسو خوب اومدی
یعنی میخواستی شفای تیک گرفتنت رو از امام رضا بگیری؟(خنده)
از دست توووووووووووووووو