کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

شاید تیک باشد به قول مادر :)

چشمانم کلافه ام کرده اند و دیروز با دادی که مادر سرم زد، لحظاتی با دهان باز نگاهش کردم که چه شده مادر من؟؟؟ او هم از چشمانم گفت که هر کدام به طرفی می چرخند. گفت که یک بار نشد در حال فکر کردن نباشی. گفت که به چه فکر می کنی؟

و من در یک لحظه تمام افکارم را مرور کردم و خواستم یک به یک برای مادر بگویمشان.

از آن خنده ها کردم و با شیطنت گفتم: چشم خودت بد می بینههههههه. من چشمم هیچ چیش نیست و تو سرم هییییییچ فکری نیست.

مادر هم ریز نگاهم کرد، خنده ای کج زد و گفت: نخیر. تیک گرفتی.

صدایش در گوشم پیچید: اینقدر استرسی نبااااااااشششششش.

نمی دانم چطور با خبر شد از استرس درونم.

+ ظهر برای خرید کیک و آماده کردن  تزئینات، که شامل باد کردن بادکنک میشه که من ازش می ترسم، میرم خونه ی آبجی بزرگه. می خوایم اونجا جشنو بگیریم و شب وقتی آبجی وسطی میاد غافلگیر بشه.

تازشمممم، کادوی من از همشون بهترترترترترتره.

تا خبرهای جدید، خدانگهداااااااااااار.

نظرات 27 + ارسال نظر
میفروش یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 13:38

سلام
دستت درد نکنه برای زحمتی که می کشید برای تولد
خدا کنه همیشه جشن باشه و شادی و از این زحمات دلچسب
همینکه دلت پیش آقاست ؛ انگاری خودت اونجا حضور داری خانومی
خدایا مقدمات زیارت آقا علی ابن موسی الرضا(ع)رو برای همه ما مهیا کن
برقرار باشید. به امید دیدار

دروووووود
وظیفمه
میفروش، یه شماره ای هست برا حرم، که زنگی می زنیم و صدای حرم میاد. من گاهی زنگ می زنم و اونجوری سلام میدم.
ایشالله..ایشالله که قسمت بشه بریم زیارت.

دخمل یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 14:51 http://www.sheitony.blogfa.com

ایشالا همیشه به شادی و خوشی.ماهی جونم شبی منتظرتما باید بیای ریز به ریز ماجرارو واسه من و یدونه تعریف کنیا.
وی آری بسی فیضول

فدای تو دخمل جونم.
چشم میگم بهتون
وی آر فضول، شکمو...دیگه چی؟؟؟

میفروش یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 15:48

سلام
میگماااااااااااااا
خواستی به منم سر بزن
برقرار باشید. به امید دیدار

درود
اومدم میفروش. یعنی یه لبخند کش دااااااااار زدم. خیلی ذوق کردم با دیدن خط قشنگت

نیلوفرجون یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 16:30

مامانای گل رو نمیشه گول زد.
ان شاالله دورهمی خوبی داشته باشین و خوش بگذره بهت

اوهوم..
ممنون نیلوفر عزیزم.
وب نداری عزیزم؟ اگه داری که ای کاش آدرستو ثبت می کردی.

سارس یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 17:25

تولدش مبارک :*
چقدر خوبه که مادر‌گرام حواسشون بهت هست :)
استرس هم نداشته باش دختررر :)
دل منم ناجووووور مشهد میخواد

ممنون عزیزم
مامانا همیشه حواسشون به بچه ها هست.
سارس، متاسفانه من همیشه و همیشه، برای هر کاری استرس می گیرم.
من که از همین جا سلام دادم

elina یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 18:26 http://elina17.blogfa.com

وایییی منم وحشتنااااک از بادکردن بادکنک میترسم

من از وقتی ترسیدم کههههههههه:
یه بار بچه بودم داشتم بادکنک باد می کردم. هی باد کردم، باد کردم، باد کردم، اونقده باد کردم که رنگ بادکنک بیچاره پرید و بی رنگ شد. نارنجی بودااااااا ولی دیگه نبود
بنده هی ادامه دادم به باد کردن کههههههههه ترکید تو صورتم. قلبم تند تند می زد و و از شدت ترس نزدیک بود گریم بگیره.

خانوم خونه یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 20:35 http://ganje-man.mihanblog.com

عزیزم....تولد ابجی بزرگه مبارک عزیزجان...
ایشالله بهتون خوش بگذره...
خدا مامانتو حفظ کنه واست ماهی

تولد آبجی وسطی بود نه بزرگه.
فدات بشم من. ایشالله سایه ی مامانا همیشه بالاسرمون باشه

چرا من این پستت رو الان دیدم؟؟؟؟؟؟ : ))
منم بخل موخوام : )))
واااای بادکنک میترسم بترکه : ))
کادو تو ک عشقه عشق

چرا؟؟؟ نه واقعا چرااااااااااا؟؟؟

خوشبختانه نترکیدن بادکنکا

یکی‡ یدونه: )) دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 00:32 http://ye-dokhtare-1994.blogfa.com

این بار صدو یکم ک اومدم نبودی
: //
اخه نمیگی دلم برات تنگ میشه خو : ))

خو خونه خالم بودم خو
خو منم دلم تنگ شد خو

فدات بشم. خوبیییییی؟؟؟؟

یه دونه دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 10:12

سلامممممممممممممم
خوبی؟
چی شد تولد؟!
راستی عکسو برش زدی؟
جون نظرات ومیخوندم دیدم اول دوستاتم بودن بعد برش زدی خودت بودی فقط!
من خو میخاسم ببینم

سلام
فدات خوبم. تو چطوری؟
تولدو هم گرفتیم و خستگیش مونده تو تنم. خوب بود خداروشکر. میام می نویسم.
آره اول دوستامم بودن ولی دوستان هی منو اشتباه گرفتن با دوستایی که تو عکسم بودن، برا همین برش زدم.
منو می خواستی ببینی یا خانم Sh و زهرا رو

samira دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 12:44 http://tehran65.blogfa.com

مامانا همش نگران حال و روز بچه هاشوننن و وقتی هم بهشون میگی

انقد نگران نباش میگن:

بذار مادر شی میفهممی خودت

من و تو هم از این مامانای همیشه نگران و استرسی می شیم فکر کنم

میفروش دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 14:11

سلام
آهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
ماهی سیاه کوچولووووووووووووووووووووووووووووووووووو
کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

ای بابا
این دختره غیبش زد
پاشو بیا ببینیم چطور بود!؟
خوش گذشت !؟ بیا بتعریف لطفا"
برقرار باشید. به امید دیدار

سلام
داری تو کوهی جایی صدام می زنی که صدات می پیچه؟؟
خوب بود میفروش. یا امشب یا صبح می نویسم

elina دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 14:18 http://elina17.blogfa.com

وما کماکان منتظریم تا ببینیم چه گذشت برتو!
(اصنم فوضول نیسدم من!)



میگم چی شدخوب بود

صَـبـورـانهـ .. دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 17:42 http://sabooraane.mihanblog.com

مادر ـاست دیگر ... 3>
/
منم از بادکنک باد کردن میترسم D:

خیلی ترس داشت ولی موفق به باد کردن شش تا بادکنک شدم

ماهی جونم از صب این 17 امین باره ک میام و نیستی : ((
کجایی عزیزدلم.؟؟

خونه ی خاله بودم. تازه رسیدم.


یکی یه دونه، گوشیمو خونه ی خاله جا گذاشتم، زنگ زده میگه: ماهیییی، یکی یه دونه کیه بهت زنگ زد؟؟؟
اسمتو یکی یه دونه سیو کردم
یعنی ترکیدم از خنده
نگرانم شده بودی خواهری؟؟؟

دخمل دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 21:21 http://www.sheitony.blogfa.com

ماهیییییی حالا که اومدی بیا بنویس من دارم از فیضولی میترکم.
بدوووووو.نذاری واسه فردا شبااااا

باشه می نویسم.
اگه هم افتاد به فردا که حتماااااااا صبح زوووووود بیدار میشم و می نویسم.
آخه الآن خیلی حالم خوب نیست. از دیشب که کارای تولدو کردم خستگی مونده تو تنم. دستمم سوزوندم. گردنمم دوباره گرفته. انگشتای دست راستم درد می کنه به شدتتتتتت.
یه جورایی دارم می میرم

یکی یدونه‡: )) دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 21:45 http://ye-dokhtare-1994.blogfa.com

بلکه
معلومه که نگران شدم
خواهرمو ک از سر راه نیاوردم ک بیخیالش بشم
(اینا رو من با ی دست ب کمر و یه دست ک داره برات خط و نشون میکشه تو هوا بهت میگم)


خالم اینقده خندید. میگه با این اسم سیو کردنت. یکی رو فری سیوکردم، تو رو یکی یه دونه...اسمای باحالی تو گوشیم پیدا میشه

دخمل دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 21:48 http://www.sheitony.blogfa.com

آخی الی فدات شم چی کردی با خودت ماهییی جونم؟
خدا نکنه که تو بمیری.
اصن نخواستم برو استراحت کن.

دارم با دست چپ تایپ می کنممی نویسم امشب.

دخمل دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 21:53 http://www.sheitony.blogfa.com

آره عزیزم داداش دوقلوم بود.اون موقع اخلاقش مثل الان گند نشده بود.البته بود اما نه به این غلظت:)))) اگه تونستی لینکشو تو وبت تو پست رمز دار بذاری یدونه هم بیاد ببینه با لینکی که بهش دادم نتونست ببینه.گفت تو بذاری تو وبت بیاد ببینه.
اگه فردا یا هروقت تونستی بذاری ممنونت میشم.

باشه عزیزم الآن میذارم به یکی یه دونه میگم بیاد ببینه

دخمل دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 22:10 http://www.sheitony.blogfa.com

ماهی جان عزیزم دستت درد نکنه.زحمتت شد برو استراحت کن چرا به خودت زحمت میدی میموند فردا میذاشتی خوب.برو اگه زنجیر طلا داری بذا. توی یه دستمال و دستتو هم با اون دستمال ببند.تا صبح دستت آروم میشه یااینکه یه کم نمکو روی حرارت گرمش کن و بریز تویه دستمال و جوری که نریزه زمین دستتو باهاش ببند تا صب درد دستت آروم میشه. عزیزم

خواهش می کنم. کاری نکردم. دیگه گذاشتم. یکی یه دونه رفته؟؟؟بهش گفتم بیاد ببینه ولی نیست فکر کنم.
یه مدت نباید کار کنم تا دستم آروم بشه. ولی نمی تونم کهههههه.
ممنون عزیییییییییزم. باشه این کارو می کنم.

من بجای خالت میبودم واسه سلامتیت نذر میکردم : ))
ستاره خاموش شب های روشن من دوستت دارم : **



فدات بشم

من... سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 04:21 http://www.doorashena.blogsky.com

سلام ماهی جونم...
تولدش مبارک...
چی خریدی براش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام عزیزم.
خوبی؟؟
ممنونم.
چیزی نخریدم. کادوی من هنر دست خودم بودچهره اش رو کشیدم.

دخمل سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 09:49 http://www.sheitony.blogfa.com

سلااااام ماهی گلم.
دستت چه طوره بهتر شدی؟
درد دستت آروم شده؟؟؟
نگرانم خوببببب

سلام دخملم. بهترم.
فدای تو بشم...خوبم

یه دونه سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 11:58

تورو که دیده بودم میخاسم اوناروببینم
رمز وبده


می فرستم برات

مبینا چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 06:56 http://chapdast-1393.blogfa.com

ماهی:( رمزو به من نمیدی

معلومه که میدم

قصه عشق ما جمعه 29 مرداد 1395 ساعت 09:24

خب استرسى نبااااااش جانم
ببینم اون لحظه چشات البالو گیلاس مى چیده مامانت فهمیده شیطوووووووووون

آلبالو گیلاسو خوب اومدی

پیک جمعه 29 مرداد 1395 ساعت 22:32 http://eshtebahinevis.blogfa.com/

یعنی میخواستی شفای تیک گرفتنت رو از امام رضا بگیری؟(خنده)


از دست توووووووووووووووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد