کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

از جوراب تا انتخاب اسم گل و سمبوسه با نون تافتون

 

عقب مانده است

کف قطار می نشیند

به سختی جمله بندی می کند و بعد از تکان های فراوان، جمله اش را تمام می کند: جورابام 2000 تومن

کنارش روی دو پایم می نشینم

شاید اگر این جوراب ها را دست فروشنده ی دیگری می دیدم، نگاهی گذرا می انداختم و باز در افکارم غرق می شدم

اما این یک فروشنده ی معمولی نیست

با آن وضعیت، پول درآوردن سخت است

سالم هایش، راست راست راه می روند و دست جلویمان دراز می کنند. یا به عبارتی، گدایی می کنند

اما این مرد به سختی راه می رود و سخن می گوید

ساک بزرگش را به سختی به طرفم می کشد. می خواهد از متنوع بودن جوراب هایش باخبر شوم

جملاتی ناقص تحویلم می دهد

دستم که سمت کیف می رود، دستم را محکم فشار می دهد و به سختی می گوید قابل نداره

لبخندی تحویلش می دهم و او از ته دل می خندد و دعایم می کند

چقدر به دعای دیگران نیاز دارم

به دعاهای از ته دل

پایم گزگزمی کند و می ایستم

دو دقیقه بعد می گوید: عزیزم

و من نگاهش می کنم

هر کلمه را کمه کم 4 بار تکرار می کند و در آخر،  این جمله به گوش می رسد: میشه بگی ایشالله خوب شی؟؟؟

جمله اش را  در ذهن تکرار می کنم

او هم به اندازه من به دعا نیاز دارد، حتی بیشتر از من

دوباره صدایش به گوش می رسد:  بگو

و باز روی دو پایم می نشینم. با لبخند و انرژی فراوان می گویم: ایشالله که خوب میشی. از من و همه ی این آدما بهتر و سرحال تر میشی

صدای خنده اش در واگن بلند می شود و چشم هایش برق می زند

همین خنده ی از ته دل، دعاهای از ته دل و دو چشمی که رنگ امید گرفت، برای شادی امروزم کافیست

پیاده روی بعد از سر زدن به پاساژ نبوت و تحویل سیاه مشق، می چسبه ولی سرگیجه جان اجازه نداد پیاده روی کنم و فوری خود را به مترو رساندم

شاید از آن آدم هایی باشم که تا پا به سن می گذارند، هزار جور مریضی می گیرند

الان که سن و سالی ندارم با کمی غصه نوش جان کردن، تا پای مرگ می روم

حال امروزم تعریفی نداشت.

( وسط پست نوشت: کاهو خوردنش کلافه ام کرده. یادم رفت چی می خواستم بنویسممممممممممممم  از هر طریقی صدا در می آورد. )

سلام و احوال پرسی با اهل محل شروع می شود و بعد زنگ خانه را می زنم

آبجی وسطی جلوی تی وی ولو شده

جلوی مامان یه ظرف آجیل دیده میشه

شروع یه رنگ کردن بوم می کنم و گوشی را بین صورت وشانه ام نگه می دارم و با آبجی بزرگه صحبت می کنم

خوابالو شدم

خستگی هم زودی میاد سراغم

سمبوسه درست کردن با نون تافتون رو امروز امتحان کردم

اسم گل انتخاب شد. اسمی که شاید به نظرتون عجیب باشه و ممکنه مثل من با شنیدنش خندتون بگیره. نظر کاوه جان تو پست پایینی جالبه. به پیشنهاد ایشون، اسم گل رو گذاشتم " اصغرآقا "

امروز کلی برای اصغرآقا خوانندگی کردم

عکس سمبوسه

اینم جورابی که خریدم. قشنگ نیست. خوب نبودن جوراباش

نظرات 18 + ارسال نظر
Lady دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 23:28 http://writtenbylady.blogsky.com

کار خوبی کردی ازش خرید کردی
من وقتی اینطور افراد و میبینم که با سختی نون در میارن تو دلم غصه میخورم و مقایسه میکنم با میلیاردا !امتحانایی خدا سخته
جورابت مبارکت قشنگه
وایی سمبوسه الان نصف شبی سمبوسه از کجا بیارم من :((

ممنون عزیزم...سلامت باشی. قابل نداره
فردا درست کن. فلفلم زیاد بزن مثل من

MILAD دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 23:29

jorabe nazook mikharidi
man asheghe jorab nazookam
dost dashti behem email bezan
montazeram

جوراب نازک نداشت

کاوه دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 23:58 http://www.nicebike.blogsky.com/

جورابا قشنگه، اما فک کنم سمبوسه خوشمزه تر باشه، ضمنا اسم گلتون هم خیلی قشنگه، بهتر بگم گلتون یه پارچه آقاس

خیلی هم خوشمزه بود...سمبوسه های ماهی معروفه
اصغرآقا سلام رسوند

samira سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 06:56 http://tehran65.blogfa.com

اشک تو چشام جمع شد ماهی عزیزم...

دلم نمیخواد هیچکس رو تو بدبختی و مریضی ببینم

ای جونم....عزیزم

دلم می خواد توانایی کمک کردن بهشونو داشتم.

samira سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 06:57 http://tehran65.blogfa.com

اصغر اقا

سلام دارن خدمتتون

پیک سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 09:14 http://eshtebahinevis.blogfa.com/

چه کار خوبی کردی :)
نه نترس تو اصلا پیر نمیشی :))

خدا کنه...پیک، از پیری می ترسم. اصلا دوست ندارم بیشتر از پنجاه سال عمر کنم. البته اگه به خانواده بابا برم (خدانکنه برم ) تا صد سال عمر می کنم و میام براتون از دوران پیری می نویسم

ZahRa ❤ MahDi سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 12:28 http://mylovelyworld2016.mihanblog.com/

آخی چقدر سلامتی نعمت بزرگیه
منم سمبوسه میخوام
حالا چرا اصغر آقا؟ میذاشتی صغری خانوم

اوهوم...قدر این نعمت رو باید بدونیم
برات می درستم
به قول دوستان، همیشه اسم خانما رو میذارن رو گل. یه بارم اسم مردونه بذاریم

باران سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 21:14 http://baranoali.blogfa.com


آخ که چقدر درد داره دیدن افرادی که با این وضعیت کار میکنن

سلام عزیزدلم
امروز یک وبلاگ دیگه هم خوندم که از بچه های کار نوشته بود. خیلی دلم گرفت

دعای خیر خانواده و همه دوستات همرات باشه عزیز مهربونم

اصغر آقا
سمبوسه هم نوش جونتون گلم

اوهوم

سلام باران جونم
بچه های کار زیاد شدن

ممنون عزیزممممم

تو فکر خرید یه گل آقای دیگه هم هستم

حمید رضا سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 21:27 http://moghassemi.blogfa.com

سلام

نمیدونم با این همه ثروت خدادادی (که بدون زحمت به دست میان مثل نفت و گاز و ...) و این همه استعداد تو کشور ما چرا این همه نیازمند هست؟ خدایا کی میشه فقر ریشه کن بشه

مرسی برای این پستت و جورابهای خوبت مبارک

سلام

هیچ وقت....هیچ وقت فقر ریشه کن نمیشه....

ممنون

دیونه سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 22:17 http://delnashkan28.blogfa.com/

سلام چطوری ماهی جونم خوبی؟

سلام عزیزم
خوبم تو خوبی؟
بهتری؟

یه دآنشجومعلم چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 01:46 http://Www.dabeer92-new.blogfa.com

سلام خیلی دلم میگیره وقتی یه نفر رو میبینم که مشابه همبن بنده خداییه که درپیت بالا بهش اشاره کردی

سلام
خوبی عزیزم؟
اوهوم...منم خیلی ناراحت میشم

یه دآنشجومعلم چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 01:49 http://Www.dabeer92-new.blogfa.com

بازم که پست خوشمزه گذاشتی شما

هممون به دعا احتیاج داریم .

ان شاالله حال دلت احسن الحال بشه ماهی جآن

روزو روزگارت خدایی


اوایل بیشتر پستام خوشمزه بودن

ممنون عزیییییییییییزم

میفروش چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 12:18

سلام
اینکه از یه شخص نیازمند خرید می کنی خیلی عالیه منم یه وقتایی از این کارا می کنم .
شما هم حالت خوبه و انقده نق نزن لطفا"
اگه جون نداری یه کم کنار مامان جومن اشین و آجیل ( پسته و فندق و بادام ) نوش جان کن تا جون بگیری ، بیخیال رژیم و تناسب اندام !!
برقرار باشید. به امید دیدار

سلام
اوهوم...
می خورم میفروش...رژیمم کجا بود فکر کنم به خاطر کم خونیمه. چند ماه پیش دکترم گفت کم خونی شدید دارم و برام قرص نوشت. بنده هم جدی نگرفتم و هنوز قرص نگرفتم. سرگیجم به خاطر همونه.

یه دونه چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 13:17

ماهی
ماهی
ماهی
بابا ماهی
.
.
.
.
.

.
.
.


.


.
.
.
.
.
. ماهی میفروشیم
سلامممم
خوبی؟
اتفاقا قشنگه این جوراب دوسشذاشتم.
چ خبر ماهی چه میکنی چه ها خواهی کرد

وااااااااااااااااای یه دونه
یه لحظه فکر کردم تو گروهم
یاد کلاغی افتادم هی می گفت ماهی دارم ماهی

سلام عزییییییییییززززززززمممممم
خوبم خداروشکر. تو خوبی؟
قابل نداره
سلامتی....کار، دانشگاه، خونه داری، اندکی غصه نوش جان کردن، در گذشته به سر بردن، به آینده فکر کردن، بخور و بخواب

دیونه چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 21:58 http://delnashkan28.blogfa.com/

سلام ای خداروشکر ب نیسم

سلام عزیزم
خداروشکر

دیونه چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 22:05 http://delnashkan28.blogfa.com/

با دانشگاه چطوری؟ من که فردا امتحان دارم هیچیم نخوندم

یکشنبه ها و چهارشنبه ها میرم. دیگه ترم آخره. تا خرداد تمومه.
برو بخون دختر. ایشالله خوب میدی.

دیونه چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 22:07 http://delnashkan28.blogfa.com/

برام دعا کن عزیزم.برم بشینم ی ذره بخونم فعلا بابای

چشممم
موفق باشی نازنینم

دیونه چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 22:08 http://delnashkan28.blogfa.com/

راسی دوس داشتی به وب گروهی لنگرگاه که ادرسش اول وب هست روش کلیک کنی میره وب لنگرگاه سربزن با اسم عسل مینویسم اونجا .

حتماااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد