کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

پیرمرد. 3

 

 

امروز باید ببینمشان. خیلی وقته که بهشان سر نزده ام.

این بار صندلی لهستانی، در تراس پیرمرد، خودنمایی می کند. در نبودشان، چند دقیقه ای روی صندلی می نشینم و با چشمان بسته، تکان می خورم. پیرمرد، خمیازه کشان وارد تراس میشود. کش و قوسی به خود می دهد. امروز، حرکاتش خنده آور است، مهربان تر و پرانرژی تر.

با صدای بلند شروع به خواندن می کند:

مثل یکی رهگذر از کوچه ها می گذرم هر سحر از کوچه ها آی نسیم سحری  صبر کن ما را با خود ببر از کوچه ها

از صندلی لهستانی بلند می شوم و جایم را به پیرزن می دهم. پیرزن، با چشم های بسته، به آواز خواندن پیرمرد گوش می دهد و روی صندلی، تکان تکان می خورد. لبخند کمرنگش، جذاب ترش کرده. ژاکت پیرزن خیلی برایم آشناست. کجا دیدمش؟؟یادآور چه کسی است؟؟

یادم آمد، مادربزرگم.

مادربزرگ من، تمام زمستان را، ژاکتی شبیه به این ژاکت به تن می کرد. ژاکت سیاه و سفیدی که هرسال زمستان، از بقچه ی سفید رنگش که زیر رختخواب های گوشه ی اتاق، پشت پرده ی صورتی رنگ گل دار بود، بیرون می کشید.

وارد اتاق خواب شدم. با دقت به همه جا نگاه می کنم اما نمی بینمش. اثری از آن دفتر بی رنگ و رو نیست که نیست. پیدا کردنش نباید کار سختی باشد اما وقت کم است. یاد گل های خشک شده می افتم. خدا خدا می کنم که جایشان عوض نشده ومثل دفترچه، غیبشان نزده باشد. خم می شوم و کله ام را تا جایی که می شود به زیر تخت می برم. خنده ام می گیرد. شده ام مثل موشی که به همه جا سرک می کشد.

این همه گل از کجا؟؟؟اصلا مگر جای گل زیر تخت است؟؟سر در نمی آورم.

چقدر همه چیز در این خانه شیک است. حتی از خانه ی فلانی، که تازه عروس است شیک تر و زیبا تراست. اصلا شبیه به خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ ها نیست. نه اینکه فکر کنید خانه ای که پدربزرگ و مادربزرگم در آن زندگی می کردند زشت و یا هرچیز دیگر بوده، نه. خانه ی آن دو ساده بود، مثل خودشان. و من سه ماه تابستان و روزهای تعطیل را در آن خانه ی ساده، عشق می کردم. حال در نبودشان، آخرهفته ها، برایم بی معنیست و فقط و فقط برایم یادآور روزهای خوب درکنارهم بودن است.

پیرزن، از توت خشک هایی می گوید که دوهفته پیش از ممد آقا گرفته اند و حال تمام شده و مجبورند چایشان را با کشمش بخورند. پیرمرد، انگار صدای پیرزن را نمی شنود و با ساعت مچی اش ور می رود اما پیرزن ادامه می دهد و از پیرزنی که در واحد بغلیشان زندگی می کند می گوید. می گوید که چقدر دلش می خواهد باهم در ارتباط باشند و به خانه اش برود.

پیرزن، دکمه های ژاکتش را می بندد و دوباره به تراس می رود. با لبخند دستی به صندلی لهستانی می زند و می گوید که چه خوب شد محسن، این را برایمان آورد. پیرمرد سرش را به نشانه ی تایید، تکانی می دهد و به صندلی خیره می شود. من هم به آن دو. سکوتشان هم برایم جذاب و دوست داشتنیست. با جیغ بادمجونیه کسی که فکر می کنم، خانم sh باشه، هرسه از جا می پریم.

استاد آمده و خانم sh با صدای بلند مرا صدا می زند.

 پیرزن خنده اش می گیرد.  بی شک، دلیل خنده اش اسمی است که خانم sh صدا می زند.  این را خودش در حالی که به خانم sh نگاه می کردبه پیرمرد گفت. گفت که دخترک دیوانه شده، دور خود می چرخد و ماهی را صدا می زند. آخر ماهی آنجا چه می کند. ماهی و خشکی؟

خنده ام می گیرد. نمی دانند که یک ماهی، در زندگیشان سرک می کشد.

نظرات 42 + ارسال نظر
پیک سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 18:13

چقدر این قسمت پخته و هیجان انگیز بود.ایول خیلی چسبید :)

جدی؟
خوشحال شدم.

chiznevesht سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 18:35 http://chiznevesht.blogsky.com

الوعده وفا
حذف نشده ، غیر فعالش کردم

چرا؟

خانوم خونه سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 18:42 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام ماهی جونی...
خوبی عزیزم . . . فدای خیالای قشنگ و جذابت....که کم کم داری رمان می نویسی...

سلام عزییییییییییییییییییییییزم
خوبم خداروشکر
تو خوبی؟


باران سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 21:21 http://baranoali.blogfa.com

سلام خانوم خانوما
چقدر خوب نوشتی. خوشم اومد
نویسنده خوبی هستی گلم. موفق باشی

سلاااااااااااااممممممممممممم
ممنون عزییییییییزم.
خوشحالم که خوشت اومده.

میفروش سه‌شنبه 3 آذر 1394 ساعت 23:22

سلام کوچولو موچولو
چطور موتوری !!؟

* بچه این ماهی کوچولو از رو دست من کپی رایت کرده

سلااااااااااااااااممم
خوبم
تو خوبی؟؟؟چه خبرا؟

کی؟؟؟من؟؟

یه دآنشجومعلم چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 01:55 http://Www.dabeer92-new.blogfa.com

اورین داستان های خوبی مینویسی ماهی سیاه شکمو

یه وقت احوالی نگیری ببینی مردم زندم

اینم اسم ششم: ماهی سیاه شکمو
فدات بشم من....به یادتم همیشه عزییییییییییییییییییزم

خانوم خونه چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 04:11 http://www.ganje-man.mihanblog.com

تو که خوب باشی منم خوبم ماهی

سمیرا چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 08:46 http://tehran65.blogfa.com

چقده خوبه که اینجور بی صدا مهمان کسی باشیم

ایندفعه چه خوشتیپ و ناز تیپ زده پیر زن و پیر مرد چه خوشگل

هم میخونه براش

ماهی؟؟؟؟؟؟

اونا این تنهایی رو دوس دارن؟؟؟؟؟

این خونه قدیمی رو دوس دارن؟؟؟؟؟

اوهوم خیلی خوبه.
یهو دیدی بی صدا مهمون توهم شدماااا
آره حسابی به خودشون رسیده بودن.
تنها نیستن که...اونا همدیگرو دارن.
فکر می کنم پیرزنی که تو واحد بغلی ایناست، تنهاتر باشه.
خونشون اونقدراهم قدیمی نیست.

الهه چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 12:34 http://shabhayemahtabiyeman.blogsky.com

چه زیبا مینو یسی ، آدمو می بری تو خیالات خودت ، منم میام

کاش می شود تو خیال موند.

ani چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 19:10 http://god-life92.blogfa.com

salam abji chetori?manam khoobam shokr
chegad khoob nebeshti

سلام عزیزم
فدای تو

خانوم صفر و یک چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 19:25

وووووووای خیلی خوب بود

یه آدم خاکی چهارشنبه 4 آذر 1394 ساعت 23:01 http://shabbaranshar.blogfa.com

سلام،امیدوارم خوب باشی،شرمنده اگه نگرانت کردم،ببخش خیلی خسته ام،شبت قشنگ.
این عکس:http://opload.ir/im/7m94/1a48951f0a841.jpg
اینم آهنگ:
http://opload.ir/downloadf-3d695501340b1-mp3.html

سلام.
بد نیستم.
خوبی تو؟؟؟؟
دشمنت شرمنده
وای خدا چه قشنگه این عکس
آهنگم زیباست....دوسش دارم
ممنون

من پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 00:21 http://www.doorashena.blogsky.com

پیک پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 09:17 http://eshtebahinevis.blogfa.com/

من یکی دو چیز فهمیدم اینکه کلا آدم های پیگیر به مقصودشون میرسن حالا چه میخوان آدم بده باشن چه آدم خوبه!حالا این آقایی که از دستش شکاری من نمیشناسمش ولی همین که با اون خانمه جدا پیگیره یعنی در حال تلاشه مداومه!
یه دقیقه ورش دار بیارش اینجا ببینیم حرف حسابش چیه خب!!
چقدر با نمک نوشته بودی این بیدار موندنت رو :)))) از قدیم هر کی بهم ی چیزی گفته سر خودش اومده,چطوری بی خواب :)))

پیک، این آقا، هیچ بویی از انسانیت نبرده. هدفش فقط یه چیزه.
آدمی نیستم که برای رسیدن دیگران به اهدافشون، خودم رو بازیچه کنم.

بانمک؟ دیشب اصلا نمی فهمیدم دارم چی می نویسم اینقده که خوابم میومد. تا ساعت چهارونیم صبح بیدار بودم. پنج خوابم برد، شش هم بیدار شدم رفتم دانشگاه. الآنم اینقدر که خوابم میاد خوابم نمی بره.

سمیرا پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 09:36 http://tehran65.blogfa.com

بی اهمیت باش بهش ماهی و اصنم بهش فک نکن

اینجور اعصابت ارومتره

می خوام که اهمیت ندم ولی خب نمیشه.

پیک پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 10:36 http://eshtebahinevis.blogfa.com/

الان به مدت دو شبانه روزه هر وقت میام این کنار مینویسه 3 نفر آنلاین!موندم کی سه روزه پای کامپیوتر خوابش برده هیچ کس هم نیست بیاد خاموشش کنه!
چطوری بیخواب :))))

منم وبلاگ یکی از دوستان که میرم اینجوریه. می نویسه دونفر آنلاین.
خوب نیستم

خانوم خونه پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 12:43 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام ماهی جون . . .
مزاحم کیه؟از کجا پیداش شد؟
عکس بده جنازه تحویل بگیر

سلام عزیزم
خوبی؟
یه آدم دیوانه

پیک پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 15:29 http://eshtebahinevis.blogfa.com

حالا هر وقت خوابیدی بعد که بیدار شدی بیزحمت بگو فاصله چهارونیم صبح تا پنج صبح دقیقا چطوری بودی؟ :))

وای پیک، باورت میشه تو اون نیم ساعت رفتم سراغ خیالم؟تو همون مزرعه. خوابم نمی برد که. هم خسته بودم هم کلی فکر و خیال اومد سرغم. ساعت شش و نیمم که با چشمای پف کرده و قرمز زدم بیرون.

باران پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 17:56 http://baranoali.blogfa.com

سلام عزیزدلم
باور کن منم دیشب خیلی دیر خوابیدم
امان از این مزاحم ها اونم از نوع آشنا. عزیزم این بار جواب قاطعی بهش بده تا خودش رو جمع و جور کنه و حساب دستش بیاد. گاهی آدم مجبور میشه فکر آشنا یا غریبه بودن رو بذاره کنار

سلام باران جونم
وای باران عادت کردم به نخوابیدن. شدم مثل جغد. حتی اگه کارم نداشته باشما خوابم نمی بره.
تا حالا هزار بار بهش گفتم تموم کنه این بازی مسخره رو. این بار باید تهدیدش کنم فکرکنم.

خانوم خونه پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 18:08 http://www.ganje-man.mihanblog.com

خدا شر این دیوونه ها رو کم کنه

دنیا پر شده از این دیوونه ها.

یه آدم خاکی پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 23:15 http://shabbaranshar.blogfa.com

سلام،خوبی؟هستی یا نه؟

سلام
بد نیستم

نبودم ولی الان هستم

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 00:10 http://shabbaranshar.blogfa.com

کجایی پس؟
اصلا تا نیای عکس و آهنگ خبری نیست ها،گفتم فردا شاکی نشی.

چی شد پس...نمی خواستی که عکس و آهنگ بدی

باران جمعه 6 آذر 1394 ساعت 18:18 http://baranoali.blogfa.com

سلام خانومی
خوبی؟ خوشی؟

فکر میکنم برای پست آخرت کامنت نوشته بودم . نمیدونم دوباره بلاگفا کامنت خوری کرده یا جریان چیه ؟

سلام عزیزم
بدنیستم باران جونم
تو خوبی؟
هر کامنتی برسه تایید می کنم عزیزم. بعضی وقتا نمیرسه

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 19:54 http://shabbaranshar.blogfa.com

سلام
خداروشکر،امیدوارم بهت خوش گذشته باشه.

سلام.
خیلی خوش نگذشت.

تو وب جدیده نظرام نمی رسه. اومدم اونور.

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 20:12 http://shabbaranshar.blogfa.com

چه بد،آخه چرا؟

نمیدونم. الآن اینجوری شداااا...چندبار نظر دادم ولی نمیرسه.

خانوم خونه جمعه 6 آذر 1394 ساعت 20:43 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام ماهی جونم . . . خوبی خانومی؟

چه خبرا؟خوش میگذره؟

سلام عزیییییییییییییزم
بد نیستم قربونت برم.
تو خوبی؟

سلامتی....تو چه خبر؟

خانوم خونه جمعه 6 آذر 1394 ساعت 20:53 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلامتی ماهی جونم . . . خوبم خدا رو شکر . . .
خبرا رو توو پست نوشتم . . .
تولد مامانی بود و اونجا بودم از صبح
قربونت برم

شکر
آره دارم می خونمت عزیزم
تولدشون مبارک
تولد آقای خونه هم بود

خانوم خونه جمعه 6 آذر 1394 ساعت 20:54 http://www.ganje-man.mihanblog.com

بله دیگه . . . وقتی دیر به دیر بهم سر میزنی تولدا تموم میشن خب
قربونت بشم ممنونم عزیزم

ببخشید. دیروز صبح رفتیم خونه یخالم و موندنی شدم. این شد که نتونشتم سر بزنم
تازه رسیدم خونه

خانوم خونه جمعه 6 آذر 1394 ساعت 21:08 http://www.ganje-man.mihanblog.com

جات خالی ایشالله واست درست میکنم خودم...
ای جونم...اتفاقا دیشب یاد کیک سیب افتادم...با خودم گفتم حتما یادشه ماهی...

ایشالله
آره یادم نرفته. فقط خودم بلد نیستم. باید از خواهری بپرسم. حتما میگم بهت

خانوم خونه جمعه 6 آذر 1394 ساعت 21:15 http://www.ganje-man.mihanblog.com

قربون مهربونیت عزیزممممممممممم

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 21:46 http://shabbaranshar.blogfa.com

ببخش تازه متوجه اون وبلاگ شدم خیلی از نظراتت اونجا رسیده،الان بهشون جواب میدم.

وب جدیده دیگه؟
الان دارم به هروتا وب نظر می فرستم. یا به این می رسه یا به اون

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:08 http://shabbaranshar.blogfa.com

چه خوب،یادم اومد چه آهنگیه،آهنگ فرشته نجات.
البته گاهی وقتا هم خوب نیست.

آره. فرشته نجات.
چرا خوب نیست؟

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:31 http://shabbaranshar.blogfa.com

چون گاهی وقتا به ثمر نمی شینه یا اونطور که می خوای نمی شه.

اوهوم.

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:32 http://shabbaranshar.blogfa.com

راستی این فتوشاب کوفتی که گفتی چه ورژنی هست؟

Adobe Photoshop CC

پیک جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:33

چه جالب :) چه خوب
تا الان خواب بودی ؟؟

خواب؟
اونم تا الآن؟
پیک، بعد از اون همه بی خوابی، رفتم مهمونی. خونه ی خاله هم شب تا نزدیکای صبح بیدار بودیم

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:40 http://shabbaranshar.blogfa.com

نمیدونم شاید،لطف داری ممنونم از حضورت،خوشحالم از این بابت.
دیشب پیش خودم گفتم شاید اینترنتت تموم شده یا قطع شدی.

خواهش می کنم.
نه خونه نبودم.

پیک جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:52

باور کن راضی به این همه بی خوابی نبودم :))) تا باشه دور همی :)

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 22:57 http://shabbaranshar.blogfa.com

بله متوجه شدم،چه جالب از ورژنای خوبه فتوشاپه چطور اذیتت کرده؟

آره خوبه ولی خب من خیلی وارد نیستم.

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 23:04 http://shabbaranshar.blogfa.com

باهاش کار کنی یاد میگیری،حالا پوسترت چی بوده؟چی شده؟می شه دید؟

رو چندتا پوستر دارم کار می کنم ولی هنوز به نتیجه نرسیدم. هنوز کامل نیستن. تموم که شد حتما نشونت میدم.

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 23:08 http://shabbaranshar.blogfa.com

لطف داری،ممنون.

خواهش می کنم

یه آدم خاکی جمعه 6 آذر 1394 ساعت 23:10 http://shabbaranshar.blogfa.com

این آهنگ امشب:
http://opload.ir/downloadf-10cfe838d9591-mp3.html
اینم عکس:http://opload.ir/im/7m94/acfcb59dd88a1.jpg

آهنگ امشبم مثل همیشه قشنگه.

از چهلمین عکسم خیلی خوشم اومد. یاد قندوعسلم افتادم. دادمشون به داییم نگهشون داره. جاشون خالیه.

پیک جمعه 6 آذر 1394 ساعت 23:19 http://eshtebahinevis.blogfa.com

شما همچنان میخواهی این آقای مزاحم تیتر وبلاگت باشه؟!نمیخواهی پست بذاری احیانا؟!

از چی بنویسم آخه.....آهان وایستا الان یه پست تقریبا خوشمزه میذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد