خوابم میومد. خیلی هم خوابم میومد اما دلم نیومد چشمامو ببندم و صورت قشنگشو نبینم. دلم نیومد صداش رو نشنوم. داستانی هم که این روزا برامون می خونه جذابه ولی خودش جذاب تره. مامان من از نوشته های آناگاوالدا خیلی جذاب تره و بیشتر به دل می شینه. یاد اون شبایی افتادم که مامان، داستان الدوز و کلاغ ها رو برام می گفت و من چقدر این داستانو دوست داشتم. بارها این داستانو برام گفت ولی بار بعدی بازهم برا تازگی داشت و بهتر از قبل گوش می دادم. یا وقتی از شهر عروسک ها گفت....گفت که شبا، عروسکامون میرن شهر خودشون و جشن می گیرن.......ومن شبا از زیر پتو، یواشکی به عروسکام نگاه می کردم تا ببینم کی میرن شهرشون و بهشون التماس کنم تا شاید منو هم با خودشون ببرن ولی هیچ وقت نتونستم مچشونو بگیرم. همیشه عاشق راپونزل و موهای بلندش بودم و شاید به خاطر همینه که هیچ وقت موهامو کوتاه نمی کنم.
دیشبم مامان کنار من و آبجی وسطی نشست و شروع کرد به خوندن داستانی از آنا گاوالدا. تو این داستان نه از راپونزل خبری بود و نه الدوز و نه عروسک ها و شهرشون اما همون حس و حال اومد سراغم.
این بار شروع کرد به خوندن داستان گریز دلپذیر.
به این فکر می کردم که صداش رو ضبط کنم و امروز غروب، این کا رو کردم. وقتی داشت ادامه ی داستان رو می خوند، گوشیم رو بردم رو ضبط صدا و خودم سکوت کردم.
صبح، قبل از این که گوشیم زنگ بخوره بیدار شدم. چشمم درد می کرد. تو آینه که خودمو دیدم خندم گرفت. به گل مژه ای که چشم چپم زده خندیدم. از پنجره که بیرونو دیدم بیشتر خندیدم چون بارون میومد. زودی حاضر شدم. ساعت هفت بود و واسه رفتن زود ولی زدم بیرون. به آدمای چتر به دست نگاه کردم. اوناهم با تعجب به منه بی چتر نگاه می کردن.
به قول آبجی بزرگه، امروز هوا ملس بود. خیلی هم ملس بود.
من فکر می کردم تو دانشگاهمون نارنگی داریم ولی نارنگی نیست و نارنجه. شقایق دوتا نارنج کند و داد بهم.
چه بوی خوبی داره نارنج.
پیشنهاد می کنم داستان گریزدلپذیر، آخرین داستان گاوالدا رو بخونید.
میدونی زمان دانشگاه دوبار تو بارون خیس خیس شدم طوری که همه دانشجوها چشاشون به من دوخته شده بود و تو دلاشون حتما می گفتن این دیوونه رو باش،وقتی رسیدم خوابگاه شده بودم موش آب کشیده شده.
همین خوبه دیگه
تو بارون باید خیس شد.
به نظر من تو باید خیس شد اما نظر اکثریت این نیست،بهر شکل بارون رو خیلی دوست دارم.
آره خب
میدونی به چی فکر می کنم؟
به چی؟
اینکه یه چیزی بگم تو بگی درست نیست یا قبول نداری،حتی تو قطعه های ادبی هم که می نویسم عمدا مخالف متن تو می نویسم اما بازم فایده ای نداره.
ا پس عمدا مخالف من می نویسی
بازم پیچوندی،تو قطعات ادبی گاهی وقتا آره.
خب بیشتر چیزایی که میگی رو قبول دارم و به نظرم درستن.
چه خوبه مامانا داستان بخونن...و چه خوبه مامانا از خاطرات گذشتشون بگن...
مواطب چشمت باش ماهی
بارون رو عشق.........
دلم نارنج خواست با نمک....اوووووووووووف
اوهوم...خیلی خوبه.
چشممممم مواظبم
وای نگوووووو منم دلم خواست. هنوز اون دوتا نارنجارو نخوردم. بفرستم برات؟؟
با این حرفت جایی چیزی برا جواب دادن ندارم،جر اینکه بگن امیدوارم اینطور که میگی باشه.
مطمئن باش همینطوره که میگم.
ممنون و اما یه درخواست عکس امشب رو تو برا من بفرست جاش یه شعر و آهنگ برات می فرستم،باشه؟
خواهش می کنم.
باشه حتما...یه تنوعی هم میشه.
ممنون،آره تنوع خوبی هم میشه.
همه حست دوست داشتنی بود فقط چجوری از گل مژه خوشحال شدی ؟؟
و یادش بخیر از نارنج و بهارنارنج :)))))
نارنگی بهتره :)))
خوشحال نشدم. فقط خندیدم
اوهوم
نارنگی خوشمزه تره.
پییییییییییییییک
دوباره این بلاگفا قاط زده هااااا
هرچی نظر میدم میگه رمز رو اشتباه وارد کردی
واقعا قشنگ بود،این نوع خارا بیشتر تو زمینای سنگ لاخی در میان،کوهپیمایی رفتی یا بیابان گردی؟
رفته بودم دزفول.
سلام ماهی جونی
چقدر این روزا از پاییز دلپذیر تر شدی
پری از یه حس خوب....
یه انرژی و ارامش .یه گل طلایی وسط یه دشت آبی رنگ....
هدفم تعریف الکی نیستش فقط خیلی خوب و اسمونی شدی.دلنشین و خوب.....
میشه درمورد کتابش بگی که تک کتابه یا مجموعه ای از چند داستان.و اگه کتابای خاصی مد نظر داری بهم معرفی کن این روزا قصد خرید کتاب دارم....
منو یاد من قدیمم انداختی.من مجردیام با اینکه سختی ها مشکلات خاص خودشو داشت اما مثه حس و حال تو بشاش بود و پر انگیزه.اما الان دلم برای رهایی اون روزا تنگ شده
نه که الان در تنگنا باشم اما اون موقع دغدغه ام خودم و قلبم بودیم و بس
سلام عزیزم.
خوبی؟
خجالتم دادی زیااااااااااااااااااد.فدای تو بشم من.
نه، مجموعه داستان نیست. رمان کوتاهه. من که خیلی خوشم اومد. راستش هر کتابی به دلم نمی شینه ولی از این کتاب خیلی خوشم اومده. مامانم بیشتر از من مطالعه می کنه. حتما اسم چندتا کتاب خوب ازش می پرسم و بهت میگم.
مطمئن باش در آینده، دلتنگ همین روزا و لحظات هم میشیم.
الهیییییی
مزه میده ابشو بچلونی رو غذا
قصه ؟؟؟مث روزای بچگیمون
.
.
اخ نارنج
اوهوم
سمیرا همچین گفتی دلم خواست بازم
بی چتر..زیر بارون
به به به
جدا؟
نمیدونم به خدا ...
البته مختص به بلاگفا نیست.من اینجا هم خیلی به این مشکل خوردم
اوهوم.
دیشب که هرکار کردم نشد نظر بدم.
وایستا الآن بیام ببینم میشه یا نه.
اشکال نداره.
همین که میخونی کافیه :)
اولدوز و کلاغ ها از صمد بهرنگی
جالبه
من گاهی با خودم چتر می برم بیرون اما بارون که میاد بازش نمی کنم
مردم به منم بد بد نیگا می کنن
اوهوم.
بذار بد نیگا کنن....مهم نیست که.....هست؟؟
اگه بفرستی که عالیه...
من در جا...از درخت که می چیتنم همونجا دخلشو میارم فقط قبلش داد میزنم یکی نمکدون بیارهههههههه
بابا دختر تو عجب صبری داری ... این همه صبر کردی نخوردیشون
بدو که سمیرا سمبوسه درست کرده البته بشقاب یادت نره...
بگیرش که اومد

اگه به من بود که همون جا می خوردمشون
وای سمبوسه.....حتما تندم هست
سلام
من خوبم،تو خوبی؟
با کاروان راهیان نور رفتی؟
یا رفتی سیاحت؟
سلام.
خوبم منم.
نه....... رفته بودم خونه ی خواهرم. به خاطر شغل همسرش، سه ساله که اونجا زندگی می کنه.
خداروشکر.
اگه جواب ندادم حتما نرسیده چون تمام نظرات دیشبت رو جواب دادم،چطور مگه؟
خیلی نظر دادم. درباره ی شعر و ......تازه یه عکس دیگه هم فرستاده بودم.
الآنم فکر کنم نرسید دوباره.
متاسفانه هیچکدوم از نظرات نرسیده،فقط دو تا نظر امروزت دوبار رسید.
چه بد. چندتا وب دیگه هم نمی تونم نظر بدم.
گاهی وقتا پیش میاد،غصه نخور،البته وقت نظر پیام نظر شما با موفقیت ثبت شد رو نشون میده یا نه؟
آره نشون میده که ثبت شده.
مشکل همیشه هست،گاهی وقتا برا منم پیش اومده کاری نمی شه کرد.
اوهوم....عیب نداره.
اگه امکانش هست دوباره بفرست.
عکس،نظرت هر چی که گفتی نرسیده.
الآن می فرستم.
عکس رو تازه گفتی؟
نه تازه نگرفتم. دوسال پیش گرفتم.
فکر کردم تازه گرفتی،از قبلیه خیلی قشنگ تره و باطراوت تر و زنده تر.
خیلی دوسش دارم. زدمش به دیوار اتاقم و وقتی نگاهش می کنم کلی حس خوب بهم دست میده و انرژی می گیرم.
در رابطه با آهنگ و شعر هم ممنون،میدونی آهنگ مال چند سال پیشه ولی قشنگه،متاسفانه خواننده های الانمون اکثرا کاراشون ضعیفه،اسم خواننده اش محمدرضا عیوضی هستش.
خواهش می کنم.
عاشق آهنگای قدیمی ام.
الآن که هرکی از راه رسیده خواننده شده.
سلاااااام چطوری. بله که مشاوره میدیم موضوع و مشکل بده مشاوره بگیر
سعی میکنم بخونم قول نمیدم
بارون میاد منم اصلا ازچتراستفاده نمیکنم اینو خودت درجریانی دیگه
اون نارنج هارو هم کمتر بخور بیا وبم خودم برات یه چیزی گرفتم
سلام



خوبم عزیییییییییزم
تو خوبی؟؟
آره....میدونم میدونم. چتر برا تو یه چیز خنده داره
خیلی چسبید خرمالوی خوشمزه. دست شما درد نکنه
میدونی بعضی از خواننده های جدید صدای خوبی دارن حتی می شه گفت قشنگ تر از بعضی از خواننده های قدیمی اما اشعاری که برا خوندن انتخاب می کنن اشعار ضعیف و بی مفهومی هست،به نظر من شعر خوب و پر مفهوم یکی از شروط زیبایی یه کار موسیقی هست.
اوهوم.
نه ماهی اصلا مهم نیست اصلا اصلا
من حال خودمو از بین ببرم که مردم نیگام نکنن؟؟؟
بذار نیگا کنن ولله
بزن دست قشنگه روووووو
آفرین....این درسته
قالب جدید مبارک!
قالبم عوض نشده که.
سلام
خوبی؟
واقعا چه خوب،خوشحالم ار این بابت.
نه حفظ نشو آخه خودم حفظ نیستم.
سلام
خوبم
تو چطوری؟
تو هم حفظ کن.
سلام عزیزدلم
خدا مادر مهربونت رو برات حفظ کنه
مادرها خیلی خوبن. قدرش رو بدون
سلام باران جان




ممنون عزیزم
خداروشکر،خوبم ممنون،شعرهای خودم رو نمی تونم حفظ کنم.
چرا اینجوریه؟
منم چیزایی رو که بقیه میگن یادم می مونه و حفظ میشم ولی کافیه یه چیزی از خودم بگم، فووووووووری فراموش می کنم و نمی تونم حفظ کنم.
امشب عکس میزارم برات،میدونی اون شعر یادگار شروع و اتمام وبلاگ قبلیم هست،مخاطبا و وبلاگ دارایی که الان دیگه نیستن یا بی معرفت شدن،واقعا احساس قلبیمه و دوستش دارم.
اینم عکس:http://opload.ir/im/7m94/c7862b3497fa1.jpg
چه یادگار خوبی.
وااااااااااای چقد گل.
خیلی گل دوست دارم.
بیست و سومین عکس هم عالیه.
چون وقت شنیدن دقتمون بالاست و حواسمون متمرکز روی حرفای اوناست،اما وقت حرف زدن بیشتر تمرکزمون رو بیان جملاته.
اوهوم...همین طوره.
شایدم یه یادگاری تلخ،چون باعث یادآوری چیزها و اشخاصی می شه که نیستن،چه خوب امیدوارم تو هم گل باشی اما عمرت مثل گل نباشه.
ممنون
سلام ماهی جونم
خوبی؟؟
داستان های مادرانه خیلی شیرینن
این کتاب سر فرصت حتمی میخونمش
منم بارون میاد چتر باخوذم نمیبرم
سلام عزیزم
خوبم خداروشکر
شما چطوری؟؟
اوهم...خیلیییییییییییی
بخون...قشنگه.
پس مثل خودمی
قربونت عزیزم
فدای تو بشم من خانوم باسلیقه
وای آره...تو هم دوس داریااا
راستی ..
کتاب "خاطرات مستر همفر را خوندید؟
توصیه میکنم حتماً بخونید...
معرّفی در وبلاگ ما...
نه نخوندم.