باید

باید از موجودات دوپایی که فقط و فقط به فکر خودشونن ترسید

باید از موجودات بدون گوش دوری کرد

باید از موجودات دهان دارفاصله گرفت

تا باید های بعدی خدانگهدار

بچه هاااااا قالبم خیلی بی روحه. هیچ قالبی هم به دلم نمی شینه

قالب خوب سراغ دارین آیا؟؟؟؟

یهویی نوشت: مامانم چه عشقی می کنه با این جغدهای سبز رنگ. داره حسودیم میشه به این جغداهاااااااااااااا. امروز با یه دسته دیگه از این جغدا و یه برگایی که شبیه به مار های کوتوله می مونه اومد خونه و الانم در حالی که می خنده و آواز می خونه به مارهای کوتوله و جغدهای کوچیک و بزرگ رسیدگی می کنه.  

 ماهییییییییییییییییییییی تو که هنرمندیییییییییییی بیا این یه جوری خشگل کن.

به دست مامان خانوم نگاه می کنم. یه دونه از این دبه های کوچیک ماست رو پاره کرده و به طرفم گرفته.

من: همین الآن یهوییییییییی درستش کنم؟؟؟

مامان: آره دیگه....میدونی که نمی تونم صبر کنم. زود تند سریع یه دستی بهش بکش..یه رنگی...یه طرحی.

من: اجی مجی لاترجی هم که بکنمااااا این تو یه دیقه رنگ نمیشه

مامان: خو یه کاریش بکن دیگه. می خوام موقت برگارو توش بذارم. بعدا پارش می کنم و تو یه گلدون قشنگ میذارمش.

من: عمرااااا رو یه چیزی که قراره چندروز دیگه پاره بشه کار کنم. مهم تر از همه این که همین الانه الآن می خوای دبه رو نقاشی شده تحویل بگیری. خو تا رنگش خشک بشه طول می کشه ماااااااادرمن.

یه آهان خنده دار گفت و  گفت که فهمیییدمممم

دیگه خبر ی از دبه ی زشت و بی رنگ نیست. مامان خانوم  یه تیکه از سفره چسبونده به کناره های دبه و توش مارهای کوتوله رو گذاشته.