تقریبا همه ی امروزم صرف خوندن نوشته های اخیر و سر زدن به بیشتر بچه های وبلاگ شد. بعد از مدت ها به خونه ی نوشته های تک تکتون سر زدم. و به شدت غمگین شدم وقتی با در بسته مواجه شدم و یه پیرمرد و گاهی هم پیرزن تا کمر از پنجره آویزون شد و گفت: چه خبرته دختر اینقدر می کوبی به در؟؟ پی هر کی اومدی بدون که بارو بندیلشون رو جمع کردن و از اینجا رفتن به ناکجاآباد و منم هیچ رد و نشونی ازشون ندارم.
+ باران جانم، سمیرای عزیزم، پیک عزیز، لادن نازنینم، مریمی جانم، خانوم خونه ی مهربونم و...دلتنگتونم. نمیدونم کجای این دنیای بزرگ و با چه حالی روزها و شب ها رو سپری می کنید. هرجای دنیا که باشید آسمون من و شماها یکیه.. پس به آسمون نگا ه می کنم و مطمئنم که شماهاهم بیش از هرچیزی به آسمون چشم می دوزید. به آسمون نگاه و می کنم و همه ی اون ماه ها و سال هایی که تو غم و شادی کنار هم بودیم و تو بدترین شرایط همدیگه رو آروم کردیم رو به یاد میارم...
+چه خاکی گرفته دنیای وبلاگ رو
سلام عزیزدلم
من همچنان هستم و دارم هر روز مینویسم
روزانه و عاشقانه
از اومدنت
از برگشتنت
از سرزدنت بی نهایت خوشحالم
سلام تیلو جانم
نمیدونی چقدررررررر خوشحال شدم وقتی پا به خونه ی نوشته هات گذاشتم و با در بسته مواجه نشدم
خیلی غریب شده بلاگفا خیلی
خیلیییییی... به شدت


واقعا دلم تنگه برای روزای اولی که پا گذاشتم به این دنیای مجازی و با عشق از هرچیزی می نوشتم.
با خوندن تک تک کامنت ها چقدرررر لذت می بردم و کیف می کردم.
ولی بازم جای شکرش هست که هنوز چند نفری هستیم و اونقدر به اینجا و همدیگه دل بستیم که نمی تونیم بریم.
پیش به سوی روزای خوب و کلییییی روزنوشت و دلنوشت
مااااااهیییییییی



لادن









وای خدا
سلام ماهی
دیروز پیامت رو دیدم کلی خوشحال شدم، خدا رو شکر که حالت خوبه. من اگه از چیزی خوشم بیاد به سختی رهاش می کنم دنیای بلاگی هم تو همین قاعده س.
ماهی عزیز کلا مثل تونیستم با افراد کمی دوست میشم ولی عمدتا از دوستی باهاشون رضایت کامل دارم مثلا خودت. شاید باورت نشه من بعد از سی و چهار زندگی فقط یه دوست به معنای واقعی دارم که البته همیشه با هم بودیم حتی حالا که زندگی پیچیده است و وقت نداریم و ... . توی این دنیای مجازی هم بین تمام کسانی که همشون خوب بودن با تو فقط در ارتباطم. مراقب خودت باش ماهی جان، زندگی فرصت ادراک ماهیت خودش رو به ما نمیده (به من این فرصت نداده) بهتره که از دیدن موی سپیدم خوشحال باشیم هرچند فک کنم خیلی کم سن داری یعنی اوج جوونی هستی. دوست خوبی هستی بابت تمام محبت هات ممنون. همیشه شاد باشی
سلام کاوه جان


خیلی خوشحالم
اتفاقا دوسش دارم. موی سفیدمو میگم
ممنونم کاوه عزیز
سلامت باشی و همیشه غرق در آرامش با خنده های کش داااااار
وای وای..منم خیلی دلم تنگ شده برای روز اولی که وبلاگ داتم! من از میهن بلاگ شروع کردم
اصلا میدونی؟؟اونایی که وبلاگ مینویسن و میخونن،خیلی با بقیه فرق دارن..مخصوصا که از بچه های قدیم باشن
»ن از بلاگفا شروع کرده بودم که یه روز اومدم دیدم همهههههه ی پست هامو خورده

اصن ما آدمای خیای خاصی هستیم

بله که فرق داریم
+پاک کردی وبلاگت؟؟
قربونت برم من الهی

یادته؟
منم هستم و گهگداری مینویسم تو وبلاگم
یه خورده حس میکنم مشغله ها زیاد شده و
مث قبل به وبلاگامون سر نمیزنیم انگار
آره گلم...خیلی همدیگر رو آروم میکردیم
با حرفامون...چقدم میخندیدیما
خدا نکنه نازنینم
اه چقد این آیکون بوس زشته
وای چه خوووووب که می نویسی. آدرس قبلیت اومدم دیدم نیستی فکر کردم کلا رفتی.
وای آره چه روزای خوبی بود سمیرا
الهی باران فدای تو بشه ماهی نازنینم



سلام عزیزدلمممم
اگه بدونی چقدر خوشحالم. فکر میکردم دیگه نمینویسی.
یاد اون روزها بخیر. ولی باز هم میتونیم دور هم باشیم. به هم انرژی و شوق و شادی و دلگرمی بدیم. تو ... سمیرا....من....جناب میفروش و ...
خیلی دوستت دارم ماهی مهربونم. مواظب خودت باش قربونت بشم
آدرس جدیدم رو برات نوشتم نازینم
وای وای وای










بارانم
فدای تو و دل مهربونت بشم من
خیلی دلتنگت بودم و اینقدرررررر غصه دار شدم فکر کردم دیگه نمی تونم پیدات کنم
خیلی خوشحالم