کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

کلبه ای برای نوشتن :)

به سراغ من اگرمی آیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد، چینی نازک تنهایی من

پیرمرد دوست داشتنی

 

 روبه روی تراس خونه ی پیرمرد نشستم. در باز شد و پیرمرد مثل همیشه، خوش تیپ و سرحال، اومد تو تراس و مشغول آب دادن به گلدون هاش شد. سعی کردم غر زدنای بچه ها رو به خاطر دیر اومدن استادو اینکه چرا باید از خواب نازشون بزنن و صبح به این زودی بیان دانشگاه، نشونم. دیدن چهره ی خندون پیرمرد و خونش که به نظر بزرگه، بهتر از دیدن قیافه های خواب آلود و بی حوصله ی بچه های دانشگاست. چشمم رو بستم و خونه ی پیرمرد رو تجسم کردم. از تراس وارد آشپزخونه شدم. رو میز ناهارخوری، یه گلدون بزرگ با کلی گل عجیب غریب که تا حالا ندیده بودم گذاشته بود. پیرمرد، درحالی که آواز می خوند، سنگی رو که به نون سنگگ چسبیده بود رو می کند که پیرزن، با یه پیراهن آجری رنگ بلند، خمیازه کشان اومد تو آشپزخونه. هر دو به هم خندیدن. دیواری که پر بود از عکسای قدیمی، منو از آشپزخونه دور کرد. جوونیه پیرزن، وسط اون قاب عکس قدیمی، خودنمایی می کرد. پیرمرد تو عکس چشمک زده بود. از راهروی پر از گل رد شدم و به اتاق خواب رسیدم. چشمم خورد به دفتر بی رنگ و رویی که روی تخت افتاده بود.

 صفحه ی اول:

امروز، با آقای خونه بحثم شد. فقط و فقط به خاطر این که

با صدای خنده ی پیرزن و پیرمرد، از خوندن دست کشیدم و از اتاق بیرون رفتم. دوتایی تو تراس وایستادن و به دانشگاه بغل خونه، نگاه می کنن. پیرمرد، قهقه می زنه و به یکی از دانشجوها که از یه سگ چندش فرار می کنه نگاه می کنه. از تراس، به دانشگاهم نگاه کردم. درخت خرمالو، از تراس پیرمرد یه جور دیگه ایه.

فردا باز هم به خونه ی پیرمرد میرم تا هم ادامه ی روزنوشت های پیرزن رو بخونم وهم یه نگاهی به گل های خشک شده ای که زیر تخت بودن بندازم.  

نظرات 36 + ارسال نظر
زیر سقف خونمون سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 16:55 http://khano0mkhone72.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی؟
آخییییییش چقد نوشته هات حس خوبی بهم میدن
شما هم مثل من تو رویا به خونه زندگی آدما سرک میکشین،خیلی حس خوبیه

سلام نازنینم.
خوبم شما خوبی؟
فدات شم
یه بارم می خوام به خونه ی شما سرک بکشم

خانوم صفر و یک سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 17:16 http://khanome01.mihanblog.com

واااااااااااای ماهی این قدرت تجسمت فوق العادست

فکر کنم تا یه حد زیادی درستن

چه حس خوبی داره این تجسم کردنه ...

آره....تقریبا درستن. خیلی حس خوبیه.
این تجسم کردنا رو دوست دارم خیلییییییییی.

chiznevesht سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 17:27 http://chiznevesht.blogsky.com

به گلاشون دست نزنی
خیلی قشنگ نوشتی

نه به گلاشون دست نمی زنم ولی قول نمیدم که به طلاهای پیرزنه هم دست نزنم

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 18:39 http://shabbaranshar.blogfa.com

سلام
خوبی؟
جالب بود فکر کنم فردا بری بخاطر ورود بدون اجازه صاحب خونه و تجسس و فضولی تو خاطرات قدیمی شون پرتت کنن رو درخت خرمالو دانشگاهتون،سگی که دیدی رو هم بزارن پای درخت خرمالو نگهبانی بده.

سلام.
خوبم خداروشکر.
تو چطوری؟
مهربونن....پرتم نمی کنن.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 18:44 http://shabbaranshar.blogfa.com

اینم مرغ عشقای من:
http://opload.ir/im/7m94/4750ee7c8fb31.jpg

واااااااااای خیلی نازن.

خانوم خونه سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 19:06 http://www.ganje-man.mihanblog.com

سلام عزیزممممم...خوبی مائده جونم....الهی نوش جونت دختر ناز
من شبا شام نوموخورم...ناهر هم به زور تنهایی میخورم بدون اقای خونه اصلا حال نمیده بهم...
قربونت بشم در کل اهل شام خوردن نیستم ولی سوپ تند بحثش جداس...بشقاب سوپ من کو؟؟؟
الهی دورت بگردم

سلام مهربون....خوبم عزیییییزم. تو خوبی؟
میگم خانوم خونه، خونه ی مامانت اینا نمی مونی ؟؟
سوپ شمارو با فلفل اضافه گذاشتم کنار

خانوم خونه سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 19:29 http://www.ganje-man.mihanblog.com

عزیزمی دیگه...از بس هوامو داری خاطرخوات شدم اساسی...
نه عزیزم...به تنهایی عادت کردم...اخه بحث یه هفته 2 هفته نیس یک ماهی طول میکشه دوس ندارم همش اونجا باشم......الانم تهنا نیستم وروجک هست دیگه



خوبه وروجک جون هست.

پیک سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 20:02 http://eshtebahinevis.blogfa.com

عشق یعنی موندن.یعنی همین!
چه داستانی بشه.ادامش میدی؟

من ادامش بدم؟؟

بهامین سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 20:08 http://notbookman.blogsky.com

عالی نوشته بودی عزیزم

فدای تو

پیک سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 20:32 http://eshtebahinevis.blogfa.com

آره حتما!!خیلی خوب بود.عجله نکن.همینجوری که برای دل خودت نوشتی ادامه بده.ولی خیلی دلیش نکن.از ساختار دور میشه.
اولین نفریم که حتما میخونم :)

باشه. روش فکر می کنم و حتمااااا می نویسم.

جلبک خاتون سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 21:03 http://www.zendegiejolbakieman.blogsky.com

چقد قشنگ مینویسی خانووووم....
محو توصیفش شدم....

سلام جلبک خاتون
جدی؟؟چه خوب.

beautiful mind سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 21:04 http://weird.blogsky.com

خونه غریبه میری چیکاااااااار



فرداهم میرم پس فردا هم میرم هفته ی دیگه هم میرم

خانوم خونه سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 21:06 http://www.ganje-man.mihanblog.com

ماهی فردا قراره ناهار میرزا قاسمی تند درست کنم
تو و سمیرا و کاش نزدیک بودین میومدین با هم میزدیم

وااااااااای عاشق میرزاقاسمی ام ولی مامانم زیاد دوست نداره.
نوش جوووونت عزییییزم.
جای ماهم بخور

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 21:39 http://shabbaranshar.blogfa.com

سلام
شکر،منم خوبم،اگه نبودن که بی اجازه نمی رفتی.
آره نازن و قشنگ.

سلام.
وای آره. خیلی گوگولی ان.

جلبک خاتون سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 22:56 http://www.zendegiejolbakieman.blogsky.com

سلام :)
ببخشیی یهویی اومدم اینجا...وقت نکردم کفشامو دربیارم و سلام کنم اینقد که قشنگ بید...
منو هم با خودت ببر....توی خونه :)))

سلام.
خواهش می کنم جلبک جان.
بیا بریم. تازه یه خونه ی قدیمی هم روبه روی دانشگاهه. هیشکی توش نیست. اینقده دلم می خواد برم توش ولی می ترسم. اگه میای بیا اینجا رو باهم بریم

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:00 http://shabbaranshar.blogfa.com

خواسته یا ناخواسته روزی فراموش خواهیم شد
هر چه آتش خواستنمان بیشتر باشد
فراموشی سهل تر و آسان تر است
امتحان نکن سخت است طاقتش را نداری.

همیشه فراموش شدن تلخ تر از فراموش کردنه.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:01 http://shabbaranshar.blogfa.com

ممنون از طرف خودم و تشکر از طرف مرغ عشقام.

خواااااااهش می کنم.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:09 http://shabbaranshar.blogfa.com

شاید هم شیرین باشد
اگرهم تلخ باشد،تلخیش زیباست
بهتر فراموش شوی در ذهن آنانی که فراموشند در دنیا
فراموشند در زمین و آسمان.

نه به شیرینی عسل
و نه به زیبایی گل نیلوفری در مرداب
فراموش شدگان در دنیا بی شمارند.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:14 http://shabbaranshar.blogfa.com

این عکسم برا امشبت:
http://opload.ir/im/7m94/a22575f2fba81.jpg
راستی امروز رفتی عکاسی؟

قشنگه.
خیلی اسب دوست دارم. دلم می خواد یه بار برم اسب سواری.

نه نشد برم. دیدم آبجی و شوهرآبجی خونمون تنهان گفتم زشته دیر برسم خونه و بدون ناهار بمونن. اگه بشه فردا میرم.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:23 http://shabbaranshar.blogfa.com

شیرینی عسل پیشکش شیرین زبانی هایت
آنقدر شیرین که از شیرینیش تلخ بزند
تلخ همچون انتظار بیهوده برای دیدن روزنه ای ولو کم نور در مبحسی تاریک
به زیبایی آرامش وحشتناک تاریکی های درونت
فراموشی پیشکش نگاه نگرانت
نترس عادت خواهی کرد به فراموشی بی شمارهایی که می گویی.

تسلیم
من کم آوردم.
تو خیلی خوب با کلمات بازی می کنی هاااااا.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:25 http://shabbaranshar.blogfa.com

برا اسب سواری اسبم باید تو رو دوست داشته باشه.
کار خوبی کردی،امید به خدا.

مگه میشه دوسم نداشته باشه

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:28 http://shabbaranshar.blogfa.com

چقدر بد،تازه داشتم لذت می بردم،بهرشکل ممنون.

آخه من نمی تونم به خوبی تو بنویسم ولیییییییییی سعی خودمو می کنم.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:29 http://shabbaranshar.blogfa.com

نمیدونم باید ازش بپرسم.



بپرس.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:33 http://shabbaranshar.blogfa.com

درگوشی می پرسم تا اگه گفت نه تو ناراحت نشی.

عمرا بگه نه.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:35 http://shabbaranshar.blogfa.com

البته منم قشنگ نمی نویسم،شایدم بهتر از من می نویسی و مراعات می کنی.

عجبااااااا
به این خوبی می نویسی که تو.
الکی مثلا دارم مراعات می کنم

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:47 http://shabbaranshar.blogfa.com

اتفاقا گفت نه،این دو تا معرفی کرد تا دلت نشکنه.
http://opload.ir/im/7m94/8a7a6285b8461.jpg



ولی من دلم شکست

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:48 http://shabbaranshar.blogfa.com

از دست تو،ممنون.

خواهش می کنم.

یه آدم خاکی سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 23:59 http://shabbaranshar.blogfa.com

اینم برا اینکه از دلت دربیاد:
http://opload.ir/im/7m94/9486c711bb891.jpg
مراقب خودت باش،شبت قشنگ.

ممنون.
شب بخیر.

سمیرا چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 07:57 http://tehran65.blogfa.com

زندگیاشون شرینه..

کاش ما هم پیر شدیم باز بتونیم عشقولانه مث این دوتا

زندگی کنیم

اوهوم...

وای سمیرا تو از این پیرزن گوگولی مگولی ها میشی

beautiful mind چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 13:06 http://weird.blogsky.com

beautiful mind چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 20:50 http://weird.blogsky.com



حالا بیا من بزن

beautiful mind چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 21:28 http://weird.blogsky.com

پدر جان، خوب نیستیاااااااااااااااااااااااا

دلارام مهربون چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 22:08

سلام عزیزم خوبی؟؟ عه اینا تجسماتت بود..؟؟ من فکر کردم واقعا رفتی خونه شون... چه جااااااااااااالب..

سلام دلارام جونم. خوبم عزییییییزم. تو خوبی؟؟
اوهوم. تجسم کردم.
شایدم یه روزی برم. شاید که نه....حتما میرم اگهههههه اجازه ی ورود بدن.

chiznevesht چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 23:46 http://chiznevesht.blogsky.com

همچنان منتظر بقیه داستانیم

همین الآن نوشتم

فرناز پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 18:14 http://eshragh16.blogfa.com/

کلا در حرص درآوردن مهارت داری پس
مال پست قبلیه

اوهوم

زیرسقف خونمون جمعه 8 آبان 1394 ساعت 04:06 http://khano0mkhone72.blogsky.com

جدی؟ناها میای؟شام میای؟من قلبم خوب نیستا
جدی دوست دارم ی بار دست رویاتو بگیری بیای خونمون ببینم چه حسی بهت دست میده بعد بهم بگو
خودم تصمیم داشتم بعد ی مدت که همه باهام آشنا شدن ی سوالایی از خودم از اینکه تصورشون از من و خونه زندگیم چیه رو حتی اگه دوست داشتن با جزییات بگن و حتما این پست رو در آینده میبینی

بله که میام
من عاشق سرک کشیدن به خونه ی بقیه ام و حتمااااااااااااااااااااااااااااااا یه سر به خونت میزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد